اصلی نامه | دفتر دوم
اصلی نامه دفتر دوم
خداوندگار اعظم به تقدیر نگاشت میلاد آن دو پیکر معظّم که هر دو بیایند به دنیای زمین در سالی از گاو و ماهی از خرچنگ و روزی از توان دوم این پنجِ رزین دکتری بود زبردست که بیرون بیاورد به یک دست آن پیکر نحیف و پراکنده را چنین نام نهادند علی را سپس هر یک بدیدند سِحر خلقت آن عماد، آن نبوغ لاینتهی را معلوم نشد، چه کس و چه زمان و چرا نام نهاد این دو خط موازی را، یکی را عماد و یکی علی را به خود گفتند دو قل آمد برون ز دل مادر پدر را بیاور بگو مرحبا دلاور پدر را بیاوردند و گفتند ماجرا پدر سنکوب کرد و گفت، یا خدا من خدا را به دختری دادم قسم قرار نبود برسد پسر به دستم باز اگر پسر بود یک چیزی، با دو قل پسر من چه کنم!
به پایان این دفتر از دیوان رسیدیم، به امید دختری، به دوقلوی پسر رسیدیم!